١۶ آذر در راه است. ما دانشجويان بايد در فرصت باقيمانده آماده شويم. پلاتفرم اجتماعى ما روشن است؛ برافراشتن پيشروترين خواستها و جنبشهاى اجتماعى جامعه!
١۶ آذر ٨۵ آغاز گر موج اعتراضاتی بود که در ماه مارس و روز جهانى زن و همينطور در رادیکال کردن اعتراضات معلمان و اول ماه مه نقش ويژه ای بازی کرد! دانشگاه همواره سنگر اعتراض بوده است اما حرکت اعتراضی و منسجم دانشجویان در این روز، بعد از دوره اى سکوت و تلو تلو خوردن فکرى و اميد با بالا از هر نوع، سر آغاز یک حرکت اجتماعی رادیکال عليه وضع موجود بود که پايه هاى آن در جامعه جان گرفته بود. اين روز همه را شوکه کرد. ارتجاع از هر سو لرزید و حتى عده اى خواب آلود گفتند اين حرکت ساخته و پرداخته رژيم بود! اما اين حرکت محصول ماه ها کار بی وقفه و برنامه ریزی خالصانه و يک تصميم سياسى بود. شاید بتوان این تفکر را به حساب ناباوری این افراد و عدم شناخت ایشان از جامعه و مردم گذاشت اما حرکت های بعدی در روز آزادی زن و اعتراض و اعتصاب معلمین و
قدرتنمائى شکوهمند در اول مه روز جهانى کارگر، بیش از پیش بر حقانیت چنین روزی صحه گذاشت. سياستهاى بعدى حکومت برای سرکوب مردم در لفافه مبارزه با "بد حجابی" يا "مبارزه با اراذل و اوباش" و اعدامهاى شنيع خيابانى نتيجه نداد. اعتراض و نخواستن جامعه ادامه دارد و دانشگاه تريبون اين نخواستن است.
١۶ آذر امسال بدنبال اين اوضاع جديد کارهاى جديد هم لازم است. قلب تپنده دانشگاه نبايد درجا بزنه و کارهاى سابق را تکرار کند. بايد به سوالات روز پاسخ دهيم. باید از این فرصت اجتماعی بدست آمده و این سنت اعتراضی که در تفکر مردم نهادینه شده استفاده کرد و پروژه های کثیف و سرکوبگرانه ی دشمن را نقش بر آب ساخت. اگر رژیم بر علیه اعتراضات مردمی اقدام به اعدام سراسری می کند ما نیز باید در این روز این اعدام ها و رژیم مسبب آن را محکوم و خواستار نابودی اختناق و فقر شويم. باید حول پرچم نه به اعدام، نه به فقر، نه به زن ستیزی، نه به جنگ، نه به تحريم اقتصادى، نيروهاى رادیکال دیگر را نیز با خود همراه کنیم! اما این ١۶ آذر امتداد این اعتراضات است و نه یک واقعه جدا. فضای دانشگاه در اعتراض به دانشجویان بازداشت شده پلی تکنیک ملتهب است و هنوز بیش از یک ماه به چنین روزی مانده دانشجویان بی هیچ ترسی خواستار آزادی دانشجویان در بند و زندانیان سیاسی شده اند! دیگر جمهوری اسلامی در دور ترین نقاط مرزی کشور هم نمی تواند جتایتی مرتکب شود و انتظار اعتراضی از جانب طبقه رادیکال و آزادیخواه جامعه نداشته باشد! اعتراضات در اين روزها تاکيدى بر نخواستن جمهورى اسلامى توسط جامعه ايران است.
يک سياست ما بايد گسترش اين اعتراض به جامعه باشد. اگر محدوديتهاى اختناق نبود تظاهرات دانشگاه به کل تهران و شهرهاى بزرگ کشيده ميشد. در شرايط امروز بايد سنگر دانشگاه را حفظ کرد و براى جلب حمايت و همراهى جنبشهاى ديگر برنامه داشت. ميله ها و نيروى انتظامى اگر مانع ما هستند اما شعارها و خواستها را نميتوانند از ما بگيرند. ما از جنبش کارگرى و فعالين کارگرى قويا حمايت ميکنيم و دانشگاه را سنگر دفاع از اين جنبش ميدانيم. ما از آزادى و برابرى زن و مرد دفاع ميکنيم و تريبون دانشگاه اعلام اين خواست ريشه دار اجتماعى است. ما از هر تلاش و مبارزه آزاديخواهانه و مدرن دفاع ميکنيم. متقابلا بايد جنبشهاى مختلف با روشها و امکانات خودشان اعتراض دانشگاه و ١۶ آذر را حمايت کنند. اين راهى است که ميله ها را ذوب ميکند و اختناق و نيروى انتظامى زمينگير ميشود.
جنبش سرنگونی طلبانه نیاز به یک تریبون اجتماعی دارد تا مواضع خود را نشان داده و مرز بندی خود را با جنبش های سازشکارانه و افراد نان به نرخ روز خور نشان دهد تا جامعه از گیجی و سردرگمی رها شده و حول پرچم کارگرى جمع شود و انتخاب سياسى درستى بکند! این تریبون برای جنبش سرنگونی در ١۶ آذر سرخ و رادیکال فراهم شده است. امروز مرز چپ و راست بطور کلى روشن تر است و اين بايد اجتماعى تر شود. بايد کارى کنيم که هر کسی مشخصاً جهت خود را به یکی از این دو جناح تغییر دهد. این روز فرصت ديگرى برای گرايش راديکال و کمونيستى براى برافراشتن خواستها و آرزوهاى ميليونها انسان دردمند است که جمهورى اسلامى و سرمايه دارى زندگى را برايشان تباه کرده است. ما باید در این روز پرچم نه قدرتمند جامعه به جمهوری اسلامی را در دست بگیریم. براى يک ١۶ آذر وسيع و راديکال انرژيها را به هم گره زنيم!